پژوهشکده تعلیم و تربیت استان کرمان سالهای ۷۴تا ۸۴

برای خدا
پژوهشکده تعلیم و تربیت استان کرمان سالهای ۷۴تا ۸۴

پژوهشکده تعلیم و تربیت استان کرمان
خاطرات،تصاویر و تجربیات سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۴

یادمه یک بار با قطار از دفاعیه جشنواره به کرمان بر می گشتیم.همان روز هم دانشگا هها تعطیل شده بود و قطار پر بود از دانشجو.البته عمدتا دانشجوی خوب و معدودی دانشجوی نه خیلی خوب!دختر های ما هم در کو په ها بودند.هوا داشت تاریک میشد .بعضی از آن دانشجویان نه چندان خوب خیلی دوروبر کوپه های ما گشت می زدند.برای اینکه آنها دست از سر ما بردارند  تا ساعت 2 نصف شب بنده جلوی کوپه های بچه ها کشیک دادم تا تقریبا همه افراد قطار به خواب رفتند.سپس خودم رفتم و خوابیدم.یادمه یکی از دختر های ما میگفتند که ما سایه شما را از پشت شیشه میدیدم و خیالمان راحت میشد.الان که فکر می کنم می بینم شاید هیچ تفاوتی بین آنان و دختر های خودم در آنزمان وحتی الان قایل نیستم.کسی نگاه چپ می کرد آمپرم می چسبید.انشا الله هر جا هستند سالم موفق و پیروز و خوشبخت باشند.

نظرات  (۱)

شما حکم یک پدر و یک برادر بزرگ رو برلی تک تک ما دخترای پژوهشکده داشتین، شبها تو پژوعشکده کار میکردیم تا تحقیق اماده بشه، دلگرمی شنا به سر زدن های  یهویی شما بود. دلمون قرص بود شما مواظب ماها هستین و جالبه پدر و مادرای نگرانمون هم به امید شما، خیالشون راحت بود. واقعا ما فرقی با سارا خانم نداشتیم. خدا حفظتون کنه برای خانواده، برای خانم صبور و دخترای گلتون. ما مدیون شما همیشه هستیم

پاسخ:
سلام .حقیقتا برای من تفاوتی بین دخترای خودم و بچه های پژوهشکده نمی دیدم.انشا الله همه بچه های پژوهشکده خوشبخت و موفق باشند.