زمانی در پژوهشکده تصمیم گرفتند حق التدریس اساتید بر اساس تعداد طرح های ارائه شده آنان پرداخت گردد.من و بسیاری از همکاران با این کار مخالف بودیم.البته ما هم عملکرد اساتید را بررسی میکردیم و تعداد ساعات کار آنها را بر اساس عملکرد آنها تعیین می کردیم و عملکرد آنها لزوما با تعداد طرح ها سنیجیدهنمی شد بلکه با نحوه تعامل با دانش آموزان ،همکاری با سایر بخشها برای اجرای طرح ها ی آنها،کیفیت طرح های ارائه شده آنها،و ...سنجیده می شد.درست است که این ملاکها کمی نبودند و سنجش آنها مشکل بود اما با توجه به تجربه کاری نتایج مناسب و مطلوبی می گرفتیم به قول یکی از همکاران مثل این بود به شاعری بگوییم اگر یک بیت شعر بسرایی این مبلغ و اکر دو بیت دو برابر و...این شعر دیگه شعر نمیشه. روزی دانش پژوهی به بخش زیست شناسی مراجعه کرد و راهنمایی خواست میگفت علاقه دارم ولی نمی دانم طرح از کجا باید بیاورم.بنده کفشم را در آوردم و روی میز گذاشتم و با استفاده از روش بارش مغزی چندین طرح برای کفش توسط دانش آموز پیدا شد.کفشی که زیرش چرخ باشد و لازم شد به اسکیت تبدیل شود،کفشی که امکانتعویض رویه داشته باشد تا بتوان با تغییر رویه آنها تنوع ایجاد کرد و ...پس از یکی دو ساعت دانش آموز گفت متوجه شدمچطور می توانم طرح پیدا کنم و من گفتمحالا هر بخشی دوست داری برو.من دو ساعت وقت گذاشتماما به دانش آموز اصرار نکردم حتما در بخش زیست شناسی طرح بردار و از نظر حق التدریس و مسائل مالی من هیچ کار نکردم.همینمطالب را به مسئولین وقت گفتم .اما مورد پذیرش قرار نگرفت.